احتمالا برای شما هم پیش آمده که افرادی را در مترو، خیابان، کافه یا صفهای انتظار دیده باشید که کتاب صورتی رنگ ملت عشق را در دست داشتهاند و عمیقا مشغول خواندن آن بودند. ملت عشق با این که 500 صفحه است، اما سخت میتوان آن را زمین گذاشت یا رها کرد. در ادامه همراه خزان بوک باشید تا بیشتر با این کتاب پرفروش و موضوع آن آشنا شویم.
کتاب ملت عشق
کتاب ملت عشق یا با ترجمه لغت به لغت کتاب چهل قانون عشق، علاوه بر آنکه در کشور ترکیه کتاب بسیار پرفروشی بود توانست در ایران هم تبدیل به یکی از کتابهای پرفروش شود و چاپهای متعدد داشته باشد. کتاب ملت عشق چه از نظر نحوه روایت و چه از نظر محتوای داستانی کتاب خاصیست، اما موضوعی که به سراغش رفته بسیار آشناست؛ عشق!
اگرچه عشق مفهومی آشنا برای همه انسانهاست، اما همین مفهوم به ظاهر ساده آنقدر در خود پیچیدگی دارد که سالهای سال است در کتابها در مورد آن صحبت میشود. با این وجود در هر روایت، وجهه جدیدی از آن به نمایش گذاشته میشود. از زمان شمس و مولانا تا به امروز و حتی بسیار قبلتر از آن ثابت شده که عشق مفهومی است که جان زندگی انسان را تغییر میدهد و از او آدمی میسازد که تا قبل از آن وجود نداشت.
داستان کتاب ملت عشق درباره چیست؟
کتاب داستان زنی به نام اللا را روایت میکند که زندگی یکنواخت و خالی دارد به طوری که در فصل اول کتاب در جمله ای اللا اینگونه توصیف میشود (از بس خجالتی و سر بزیر و ترسو بود؛ شاید بشود گفت آخر بیعرضگی بود). اللا که به عنوان ویراستار در مجموعهای مشغول کار است کتابی به نویسندگی عزیز زاهارا به او سپرده میشود، کتابی با موضوع دیدار شمس و مولانا و آموزش چهل قاعده عشق شمس به مولانا. این کتاب چنان در اللا تاثیر میگذارد که او شروع به صحبت و برقراری ارتباط با نویسنده کتاب میکند و در نهایت علیرغم تفاوتهای بسیار عشقی آتشین بین آن دو بهوجود میآید که از اللا فرد دیگری میسازد.
کتاب ملت عشق این دو روایت را موازی هم پیش میبرد و مدام در زمان حال و قرن هجدهم، بوستون و قونیه در رفت و آمد است. برای جلوگیری از سردرگمی مخاطب، کتاب فصل بندی شده و هر فصل از دیدگاه شخصی روایت میشود. انتخاب فصلهای کتاب و بخش بندی آن هم بسیار هوشمندانه صورت گرفته.
کتاب ملت عشق از چه فصلهایی تشکیل شده؟
این کتاب 5 فصل دارد. این فصول عبارتند از:
- فصل اول: خاک: عمق و آرامش
- فصل دوم: آب: تغییر و جریان یافتن
- فصل سوم: باد: رفتن و یا کوچ کردن
- فصل چهارم: آتش: گرما و نابودی
- فصل پنجم: خلأ: تاثیر نبود چیزها
این عنوانها و فصل بندیها مطابق با روند تغیر شخصیت و اتفاقات چه در داستان اللا و چه در داستان شمس است.
چرا ملت عشق؟
نام اصلی این کتاب، چهل قانون عشق است که مترجم عبارت ملت عشق را برای آن برگزیده. عدد 40 در عرفان عدد مقدسیست، قوانینی که شمس از عشق به مولانا میآموزد هم در 40 بند تنظیم شده، اللا هم در آستانه چهل سالگی است که زندگیاش زیر و رو میشود.
مثلا در قاعده هفتم بیان میشود (در این زندگانی اگر تک و تنها در گوشه انزوا بمانی و فقط پژواک صدای خود را بشنوی، نمیتوانی حقیقت را کشف کنی، فقط در آینه انسانی دیگر است که میتوانی خودت را کامل ببینی) یا در قاعده دوازدهم بیان میشود (عشق سفر است. مسافر این سفر چه بخواهد چه نخواهد، از سر تا پا عوض میشود. کسی نیست که رهرو این راه شود و تغییر نکند).
موافقان و مخالفان ملت عشق چه میگویند؟
نویسنده با روایت شمس و مولانا و داستان آشنایی و ارتباط عمیق آن دو در کنار یک داستان معاصر و روایت عشقی امروزی، راه رفتن بر لبه تیغ را انتخاب کرده است؛ چرا که علیرغم پرمخاطب بودن و داشتن خوانندگانی پر و پا قرص که بارها این کتاب را خواندهاند نظرات بسیار متفاوتی در خصوص کتاب ملت عشق وجود دارد. برخی ادغام این دو داستان را بسیار جذاب میدانند و معتقد هستند پیشبرد این دو داستان در کنار هم باعث شده آموزههای شمس به مولانا در مورد عشق بسیار قابل درکتر باشد. از طرفی پیدا کردن مصداقهای آن در دنیای امروزی اللا بسیار توانسته است برای مخاطب جان گفتههای شمس را ملموستر کند.
در مقابل، عدهای معتقدند آموزههای عشقی شمس به مولانا آنقدر عمیق و ثقیل است که نمیتواند به این راحتی در ظرف عشق امروزی و یک داستان مدرن بگنجد. روایت داستان شمس سویی به خود گرفته است که نویسنده دوست دارد و شاید به همین جهت در بعضی مواقع خیلی با اتفاق اصلی مطابقت نداشته باشد و نویسنده برای تبدیل داستان به رمانی جذاب کمی تغییر را در داستان اصلی وارد کرده است.
تشخیص آنکه نویسنده چقدر توانسته در این انتخاب موفق باشد با شما مخاطبانیست که کتاب ملت عشق را میخوانید اما آنچه که مسلم است خانم الیف شافاک به خوبی توانسته از پس روایت چنین داستان متفاوتی برآید، بدون آنکه مخاطب را خسته کند و یا او را در رفت و برگشت زمانها و مکانهای مختلف تاریخی جا بگذارد و رها کند.
اتفاقی که با خواندن کتاب برای مخاطب میافتد این است که یاد میگیرد روش خود را برای عاشقی پیدا کند، حرکت کند و خود را از خمودگی نجات دهد.
الیف شافاک، نویسنده ملت عشق
الیف شافاک نویسنده مشهوری است زیرا علاوه بر آنکه آثارش به زبان ترکی نوشته میشود او رمانهایش را به زبان انگلیسی مینویسد و از این رو مخاطبان بسیاری در سرتاسر جهان آثار او را میخوانند و با او و قلم او آشنایی دارند.
او در سال 2010 با نوشتن رمان ملت عشق و رسیدن آن به چاپ پانصدم علاوه بر آنکه توانست به عنوان نویسنده پرفروشترین کتاب تاریخ ادبیات ترکیه دست پیدا کند توانست بیش از هر زمان دیگری خود را به دنیا معرفی کند چرا که کتاب او به سرعت به زبان مختلف ترجمه شد و در هر کشوری مخاطبان خود را پیدا کرد.
الیف شافاک غیر از این کتاب 10 رمان دیگر نیز نوشته است و در نهایت توانست در سال 2017 به عنوان یکی از افرادی انتخاب شود که دنیا را به جای بهتری تبدیل میکنند.
پنهان، آینههای شهر، نخستین دیوانگیها و شیر سیاه از دیگر نوشتههای الیف شافاک هستند.
بخشهایی از کتاب ملت عشق
- عشق و علاقه اگر هم نباشد چه اهمیتی دارد؟ عشق خیلی وقت بود در فهرست اولویتهای اللا جایی آن پایینها مانده بود. عشق فقط مال فیلمها بود یا رمانهای تخیلی.
- یکی از روزهای خوش و ملایم بهاری بود که این داستان عجیب شروع شد. سالها بعد که اللا برمیگشت و به گذشته مینگریست لحظه شروع را آنقدر در ذهنش تکرار میکرد که همه چیز به نظرش نه مثل خاطرهای دور، بلکه مثل صحنه تئاتری میرسید که در گوشهای از کائنات هنوز هم ادامه دارد.
- همانطور ماتمان برده بود؛حیرت کردیم. مثل بچه آدم توی اتاق نشسته بودیم و منتظر استاد بودیم که یکدفعه دیدیم شمس تبریزی از در وارد شد. مانده بودیم چکار بکنیم. از بس چیزهای وحشتناک دربارهاش شنیده بودیم، به خصوص از استادمان، وقتی دیدیم آن طور جلومان سبز شده ناخودآگاه ترس برمان داشت. اما رفتارهای شمس خیلی صمیمی و دوستانه به نظر میآمد. پس از آن یکی یکی به ما سلام داد.
ملت عشق را خواندهاید؟ خوشحال میشویم نظرات خود را در ارتباط با این کتاب با خزان بوک در میان بگذارید.