«افتادن، هیچ شکوهی ندارد. آنگاه که جانی از زیر ضربهها به در بردی، تازه هراس آغاز میشود. جویده شدهای، جایجای زخم بیم در تو بافته میشود. احساس اینکه نتوانی برخیزی! احساس دهشتناک. اگر نتوانی برخیزی؟! بیم فردا. این تو را میکُشد. با اینهمه برمیخیزی. نیمهخیز میشوی و برمیخیزی. اما همان دم که در برخاستی ترس این داری که نتوانی بایستی. به دشواری میایستی، اما بهراه افتادن دشواری تازهایست. یک گام و دو گام. پاها، پاهای تو نیستند. میلرزند. ناچار و نومید قدم برمیداری. در تو ستونی فرو ریخته است...».
در نگاه اول، زبان و روایت شاعرانه جملات بالا توجه هر خوانندهای را جلب میکند؛ اینطور نیست؟ جملات بالا بخش کوچکی از طولانیترین رمان فارسی، یعنی کلیدر، نوشته محمود دولتآبادی، انتخاب شده است. اغراق نیست اگر بگوییم که محمود دولتآبادی از برجستهترین و تأثیرگذارترین نویسندگان معاصر ایران است که توانست با بومینویسی، زبان و روایتی شاعرانه، پرداختن به موضوعات سیاسی و اجتماعی روزگار خود، نامِ خود را برای همیشه بر پیشانی ادبیات داستانی ایران ثبت کند.
ما در این نوشته از خزان بوک قصد داریم شما را با بهترین و مشهورترین کتابهای محمود دولتآبادی آشنا کنیم. احتمالا دلتان پیش کلمههای رمان کلیدر، جای خالی سلوچ و... جا بماند و خیلی زو9544د بهسراغ خواندنش بروید. همراه ما باشید.
محمود دولتآبادی؛ نویسندهای که بومی مینویسد
محمود دولتآبادی در خانوادهای روستایی در اطراف سبزوار متولد شد. همین همزیستی در روستا و تجربه زیسته او موجب شد که او از عناصر و مضامین روستا و شرایط فرهنگی و اجتماعی آن در نوشتن رمانهای خود بهره بگیرد. تجربه زیسته محمود دولتآبادی و ترجیح او برای نوشتن از فضای روستایی و غیرشهری، او را بهعنوان نویسندهای بومی به علاقهمندان و مخاطبان ادبیات داستانی شناساند که در بیشتر آثارش از رنج عمیق و ظلمی که گریبانگیر مردم روستاست، سخن میگوید.
شخصیتها، فضا، مکانهای داستانی و موضوعات داستانی این نویسنده ایرانی، اغلب از دل روستا و دغدغههای اهالی روستا برآمده است.
رمان کلیدر؛ روایتی تحسینبرانگیز از دلِ زندگی
احسان یار شاطر، بنیانگذار و سرویراستار دانشنامه ایرانیکا که کارنامه فعالیتهایش از شیفتگی او به زبان و ادبیات فارسی خبر میدهد، در توصیف رمان کلید گفته است: «حماسهای با تصاویر پربار شعری در جامه نثر».
کلیدر شعرِ منثور است. جدا از مضمون یا حضور شخصیتهای درخشانی چون مارال و گلمحمد و فضای روستایی و متفاوت داستان، چیزی که در نگاهِ اول توجه هر مخاطب و خوانندهای را جلب میکند، نثر پخته، حماسی و درعینحال شاعرانه و متفاوت محمود دولتآبادی در توصیف و روایت است. محمود دولتآبادی پانزده سال از عمر خود را صرف نوشتن رمانی کرد که سرانجام در سال 1357 بهصورت ده جلدی منتشر شد و بهشدت مورد استقبال مردم قرار گرفت.
با توجه به اینکه رمان در چندین جلد روایت میشود، شخصیتهای مختلف زیادی هم در داستان حضور دارد، اما اگر بخواهیم بهطور خلاصه سه تن از شخصیتهای اصلی کلیدر را معرفی کنیم، باید بگوییم: گلمحمد، مارال و ستار. گلمحمد جوانِ روستایی پردل و جرئتی است که علیه ظلم و جور اربابان قیام میکند. مارال نیز که در ابتدای داستان نامزد دلاور است، بعدها با گلمحمد ازدواج میکند که همین ازدواج، داستان را به مسیر تازهای میبرد. ستار نیز یکی از همراهان گلمحمد در جریان مبارزات او علیه اربابان است که به فرار او از زندان نیز کمک میکند.
از دیگر مضامینی که محمود دولتآبادی با توجه به تجربیات خود در داستانش به آن پرداخته، حضور حزب توده و فعالیتهایش است.
جای خالی سلوچ؛ مردی که برنگشت
کم نیستند آدمهایی که بهناچار باید روزهایی از عمرشان را در زندان بگذرانند، اما در سلولهای زندان دست از خیالپروری و قصهپردازی برنمیدارند. محمود دولتآبادی یکی از همینهایی است که توسط ساواک دستگیر میشود، بهزندان میافتد و ایده رمان جای خالی سلوچ را در همان مدتزمان زندانیبودن، در ذهن میپروراند.
خرید کتاب جای خالی سلوچ با تخفیف
همانطور که از عنوان کتاب مخص است، داستانِ کتاب با رفتن مردی روستایی بهنام سلوچ آغاز میشود. ناگفته نماند که رفتنِ سلوچ موضوع اصلی رمان نیست؛ آنچه که بعد از رفتن سلوچ بر سر خانوادهاش میآید، اتفاقات داستان را میسازد. درواقع شخصیت اصلی داستان، زنی بهنام مِرگان است که بعد از رفتن همسرش، در تلاش است تا زندگی را سرپا نگه دارد و سه فرزندنش را زیر بال و پر خود بگیرد. وقایع این داستان در سالهای پررنج مردم روستا یعنی در زمان اصلاح اراضی رخ میدهند.
نثر شاعرانه که خصیصه اصلی داستانهای محمود دولتآبادی است، در رمان جای خالی سلوچ نیز بهچشم میخورد. در بخشی از این رمان میخوانیم: «کجایی ای مرد؟ کجا بودهای، ای مرد؟ کجایی ای سلوچ که آواز نامت درای قافلهای است در دور دستهای کویر بریان نمک! چگونه آب شدی و به زمین فرو شدی؛ چگونه باد و در باد شدی؟ تو دور شدی.گم شدی. کجایی ای مرد؟ کجا بودهای ای مرد؟ دست و روی سوی تو دارم و پای در گروِ ماندگان تو. دردی قدیمی در کشاکش کمرگاهم تیر میکشد. فغان درد را نمیشنوی سلوچ...؟».
سلوک؛ روایت عشقی غیرمعمول
اگر بهدنبال خواندن یک روایت عاشقانه متفاوت در بین آثار محمود دولتآبادی هستید، کتاب سلوک را به شما پیشنهاد میکنیم. داستان این رمان، روایتِ عشق مردی به نام قیس (نام او شخصیت مجنون (قیس بی عامر) را در ذهن مخاطب تداعی میکند) نسبت به زنی است که هفدهسال با او اختلاف سنی دارد.
هنرمندی محمود دولتآبادی در روایتپردازی با درهمریختگی زمان و مکان و پیش بردن سه روایت موازی در رمان سلوک به اوج خود میرسد. از طرفی با خواندن این رمان میتوان به جهانبینی و نظرگاه نویسنده نسبت به زن و عشق نیز آگاه شد.
طریق بسمل شدن؛ آشناییزدایی از جنگ
کتاب «طریق بسمل شدن» را میتوان تلاش محمود دولتآبادی برای روایت از یک مقطع کوتاه جنگ دانست که در صدد است تاریکی، بیهودگی و سرانجام تلخ جنگ را بهتصویر بکشد. طریق بسمل شدن داستان چند سرباز تشنه گرفتارشده در دل یک دشت است. آنها در در تیررس دشمن قرار گرفتهاند و باید برای رسیدن به منبع آبی که کمی آنطرفتر وجود دارد، تقلا کنند؛ اما تمام داستان این نیست! ماجرای این داستان زمانی تراژیک میشود که سربازان عراقی هم مثل سربازان ایرانی تشنه و بهدنبال آب هستند.
نکته جالب توجه در داستانپردازی کتاب طریق بسمل شدن این است که همزمان چندین نفر به روایت داستان میپردازد و مخاطب این شانس را دارد که از چندین منظر و از پشت عینک چندین شخصیت، به تماشای قصه بنشیند.
اسبها، اسبها از کنار یکدیگر؛ تازهترین روایت نویسنده بزرگ
کتاب «اسبها، اسبها از کنار یکدیگر» عنوان تازهترین رمان محمود دولتآبادی است. عنوان کتاب در نگاه اول و بدون داشتن هیچ پیشزمینه ذهنی درباره موضوع کتاب، بهقدری جذاب است که میتواند هر مخاطبی را علاقهمند به انتخاب و خواندن کتاب بکند.
خرید کتاب اسب ها اسب ها از کنار یکدیگر با تخفیف
محمود دولتآبادی در این کتاب راویِ قصههای آدمهای سرگشته و حیرانی است که مدام در گذشته خود بهدنبال چیزی میگردند. شخصیت اصلی این داستان که کریم مروا یا کریما نام دارد، با سرگشتگی تمام بهدنبال آدمهایی میگردد که گمان میکند آنها را میشناخته است. او در روزهای تقلا برای پیدا کردن رد و نشانی از آدمهای آشنا که در گذشته آنها را میشناخته است، با دو نفر دیگر آشنا میشود که همچون او، بهدنبال گمشدههای خودشان هستند.
تا اینجا ما به معرفی و توضیح مختصری از 6 کتاب مهم محمود دولتآبادی پرداختیم. اگر شما هم تجربهای از خواندن کتابهای این نویسنده معاصر نامآشنا دارید، آن را با ما بهاشتراک بگذارید. ما مشتاقیم بدانیم که شما قصد خواندن کلیدر، این رمان طولانی فارسی، را دارید؟ اگر کتابی از محمود دولتآبادی خواندهاید، نثر شاعرانه و متفاوتش را دوست داشتهاید؟