برخورد تواریخ در جنوب قفقاز (بازنگاری نقشه های آذربایجان،ارمنستان و ایران)
- برند: ثالث
- کد: 3462350
نویسنده در این کتاب بیش از همه سعی دارد به اهمیت فرایند سازمانیافتهای که حکومت آذربایجان به منظور جعل هویت تاریخی انجام میدهد بپردازد. وی بر این باور است که جغرافیدانان و مورخان آذربایجان طی یک قرن گذشته سعی داشتهاند تاریخ این منطقه را از نو خلق کنند
نویسنده | روبن گالیچیان |
مترجم | پروین دانشور |
نوع جلد | زرکوب |
تعداد صفحات | 272 |
تیراژ | 1100 |
نوبت چاپ | |
قطع | وزیری |
شابک | 9789643809614 |
روبن گالیچیان، مورخ ارمنی الاصل مقیم بریتانیا متخصص در بررسی نقشههای تاریخی ارمنستان و آذربایجان ایران است. وی طی سالهای گذشته، دهها کتاب و مقاله درباره تاریخ و نقشههای تاریخی قفقاز به چاپ رسانده است. وی از مشاهیر ارمنستان به شمار میرود.
قای گالیچیان در این کتاب بیش از همه سعی دارد به اهمیت فرایند سازمانیافتهای که حکومت آذربایجان به منظور جعل هویت تاریخی انجام میدهد بپردازد. وی بر این باور است که جغرافیدانان و مورخان آذربایجان طی یک قرن گذشته سعی داشتهاند تاریخ این منطقه را از نو خلق کرده و مرزها و حتی قومیتهای ساکن قفقاز را دستکاری کنند.
وی به بررسی پیشینه تاریخی اقوام ایرانی آذری و سایر ایرانیان و ارمنی در منطقه جنوبی قفقاز پرداخته و این ناحیه را میراث مشتکر میان این اقوام میداند. همچنین به تحولات زمان اتحاد جماهیر شوروی اشاره میکند که، مسکو قصد داشت هویت تاریخی اقوام غیر روس قفقاز را تغییر داده و در فرهنگ غالب روسی-سوسیالیستی حل کند. با این وجود، دولت آذربایجان پس از استقلال، بسیار بدتر از شوروی عمل کرده و سعی دارد به نوعی این منطقه را کاملاً ترکنشین جلوه دهد.
وی ایجاد پانترکسیم در منطقه را همزمان با تشکیل جمهوری خودمختار آذربایجان در شوری در سال 1918 دانسته و از تلاشهای روسها و پان ترکیستها برای تحقق نوعی یکدستی ملی و افسانه سرائی درباره تقابل تاریخی با دیگر اقوام به ویژه ارامنه سخن میگوید.
کنون جای بسی تأسف است که ده هزار چلیپا سنگ با نوشتارهای ارمنی، با سوابقی بیش از ده قرن، به صورت برنامهریزیشده، بین سالهای 1999 تا 2005م در منطقه خودمختار نخجوان، پیش چشمان بشر متمدن قرن بیست و یکم، منهدم و با خاک یکسان شده و بقایای آنها به رودخانۀ ارس ریخته شدند.
اگر متفکران و تاریخسازان آذری مدعیاند که اجدادشان آلبانیایی (ارانی) و مسیحی بودهاند، پس چرا به جای نگهداری و بازسازی آثار پدران خود، آنها را منهدم میکنند و از بین میبرند؟
جمهوری فعلی آذربایجان، در شمال رود ارس، همزمان با استقلال کشورهای جنوب قفقاز، در سال 1918م تشکیل شد. ابتدا قرار بود که این کشور جمهوری جنوب شرقی قفقاز نامیده شود، ولیکن حُکام حزب حاکم، یعنی مساواتیها، که قصد دیگری داشتند، با آذری جلوه دادن اقوام قفقاز، نام منطقه را آذربایجان گذاشتند.»
شاید نگران کنندهترین کوشش تاریخی جمهوری نوپای آذربایجان که گالیچیان برشمرده است، نابودی برنامه ریزی شده و سیستماتیک آثار تاریخی باشد، که با افسانه "آذربایجان بزرگ" ناسازگار هستند. در این تلاشها، جمهوری آذربایجان دست به تخریب برنامه ریزی شده کلیساهای تاریخی و سنگ مزارهای تاریخی ارامنه زده است، چرا که این بناها با ادعای آنها بر اینکه کشوری بنام ارمنستان هیچگاه در این سرزمین وجود نداشته و نام آن تنها "آذربایجان غربی" بوده است، همخوانی ندارد. گرچه در زمینه بناهایی که در بر گیرنده دبیرههای تاریخی پارسی هستند، می توانند به سادگی بدون اشاره به پیوند آنها با قلمرو ایران، آنها را به "آذربایجان" نسبت دهند. زیرا همانگونه که گالیچیان اشاره میکند، این فرآیند از آنجایی که شهروندان جمهوری آذربایجان توانایی خواندن دبیره پارسی را ندارند و دانش اندکی از زبان پارسی دارند، کار دشواری نخواهد بود.
این کتاب تمرکز ویژهای را بر تلاشهای سازمانیافته آذربایجان به منظور تصاحب جغرافیایی-تاریخی کشور همسایه ارمنستان و همچنین سه استان آذری نشین ایران داشته و ادعا میکند که باکو در کمین تصاحب سرزمینهای همسایه است.
وی همچنین نسبت به بیتفاوتی گرجستان به عنوان همسایه شمالی آذربایجان و روسیه انتقاد کرده و درباره عواقب آن هشدار میدهد. از جمله اقدامات بی اساس اما خطرناک آذربایجان، تصاحب تاریخی مشاهیر و بزرگان منطقه به نفع خود بوده است.
با اینکه کار گالیچیان بیشتر به بررسی تلاش های جمهوری آذربایجان در پاک کردن نام ارمنستان از تاریخ قفقاز جنوبی میپردازد، ولی نویسنده همچنین به گونه گستردهای به جریان آذربایجان ایران و تمایز این استان ایران باستان از جمهوری آذربایجان میپردازد. گالیچیان به موشکافی و واکاوی دانشگاهی و بی طرفانه، پایبندی نشان میدهد و به خواننده دوگانگی ژرفی که میان ارزیابی درست و دانشگاهی اسناد تاریخی و داستان سراییهای تاریخنگارانه جمهوری نوپای آذربایجان دیده میشود را، یاد آوری میکند. کتاب گالیچیان همچنین یاد آور نیاز فراوان به نگارش آثار بیشتری با درونمایه و گنجایش علمی همتراز و موشکافی و واکاوی گسترده درباره آذربایجان و تلاش های جمهوری نوپای آذربایجان به باز نویسی تاریخ و نقشه های منطقه در تلاش برای جدا کردن این نهاد از قلمرو ایران است....
- - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
- - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
- - لطفا فارسی بنویسید.
- - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
- - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد