عصر قهرمان
- برند: نشر ثالث
- کد: 2013709
رمان " عصر قهرمان " از زندگی و تجربه ی شخصی نویسنده اش ( مخصوصن در دوره ی نوجوانی ) سرچشمه می گیرد و حکایت از شرایط سیاسی – اجتماعی پرو دارد. پیش بینی نویسنده از جهانی است پیش روی ما می گستراند و در آن جهان سعی می کند واقعیتهای تلخ جامعه را بازگو کند.
نويسنده | ماريو وارگاس يوسا / هوشنگ اسدي |
سال چاپ | 1395 |
تعداد صفحات | 478 |
نوبت چاپ | |
تعداد جلد | |
شابک | 9786004050777 |
قیمیت قدیم | 38000 |
قیم تقدیم | 88000 |
قدیم | 70400 |
StackCode | 10110 |
GroupFamily | رمان خارجی(18), ادبیات(2), بزرگسال(82), جدیدترینها(1) |
تيراژ | 440 |
سري گروه | |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
مترجم | هوشنگ اسدی |
مولف | ماریو وارگاس یوسا |
ديويي | 863/64 |
تاريخ تحويل | 1400/07/03 |
كدكتاب رشتهاي | 44129/2 |
كدكتابSort | 44129/002 |
كد فرعي | 2 |
كد اصلي | 44129 |
مشخصه 1 | 3007 -- ثالث |
شماره رديف | 9865 |
نویسنده | ماریو وارگاس یوسا |
صفحه | 478 |
چاپ | 2 |
کد سیستمی | 29472 |
کدکتاب | 29472/002 |
کد اصلی | 200039 |
شماره ردیف | 12184 |
0.1 | |
0.085 |
رمان " عصر قهرمان " از زندگی و تجربه ی شخصی نویسنده اش ( مخصوصن در دوره ی نوجوانی ) سرچشمه می گیرد و حکایت از شرایط سیاسی – اجتماعی پرو دارد . در شروع به نقل قولی از ژان پل سارتر بر می خوریم که در واقع پیش بینی نویسنده از جهانی است که خود ، پیش روی ما می گستراند و در آن جهان سعی می کند واقعیتهای تلخ جامعه اش را بازگو نماید ؛ اتفاقات در آموزشگاهی نظامی به نام " لئونسیوپارادو " جریان دارد و ما روایت را در طول رمان از دیدگاه چهار محصل آموزشگاهِ نظامی می بینیم که مابین اتفاقات از خود و آرزوها و رویاهاشان می گویند و سعی می کنند در روایتی صادقانه جهان معصوم خود را بقبولانند . اما شرایط محیط به گونه ایست که همه را در چرخ دنده ی بی عدالتی و بی توجهی خورد می نماید . و نویسنده این همه را محصول جامعه ای مایوس ، بی رویا و حسرت کشیده می داند . پدر آلبرتو فردی زن باره ست که بنیاد خانواده را به هیچ می گیرد و مادرش در مردابی از بی توجهی آدمهای اطراف دست و پا می زند . ریکاردو و یا همان برده ، ناتوان از ارتباطی عاطفی با پدر خویش است و پدرش که آنها را سالها قبل ترک کرده است ، حال می خواهد توجه پسرش را به زور تصاحب نماید و در این راه دست به آزار روحی و جسمی مادر میزند و مادر در شکنجه ای مداوم هیچ نمی گوید . بوآ دیگر محصل آموزشگاه هم وضعیتی بهتر از بقیه ندارد و همینطور جاگوار که در پسِ چهره مقاوم و لجوج خود ، دنیایی پر از عقده ها و ناامیدیها دارد ، دست به دزدی میزند و خانواده برایش هیچ معنایی ندارد . و احتمالن سایر افراد آمزشگاه نیز همینگونه اند . هر کدام ازنوجوانها در لحظه ای آنی برای فرار از خانه و خانواده و جهان اطراف ، خود را به تبعیدی خودخواسته در آموزشگاه نظامی مجبور می سازند . و زندگیِ سگی در آموزشگاه نظامی را ترجیح می دهند و سعی دارند در بزرگ شدن تقلب نمایند . و ما در سیر بی رحم داستان نظاره گر دنیای بی روحی هستیم که در آن بی عدالتی ، قانون اول است و دیکتاتوری گری در همه جا به رخ کشیده می شود . و انسانها اگر هم در برابر بی عدالتی بایستند دچار سرنوشتی دوزخی می گردند ، همانند ستوان گامبا که در بازیِ غریب دروغگویی ، دور می خورد و مجبور به پرداخت هزینه ای گزاف می گردد . گویی همه چیزو همه کس در آنی با او کج می شوند و سرنوشت هم به ریش او می خندد و اوج آن در لحظه ی تولد فرزند اوست که خود را می نمایاند.
- - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
- - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
- - لطفا فارسی بنویسید.
- - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
- - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد