چشمهایش (پالتویی، گالینگور)
- برند: انتشارات نگاه
- کد: 3503563
«چشمهایش» – که گروهی آن را بهترین کار علوی میدانند – داستان بلندی است به شیوه روایت گوئی، بازیابی خاطرهها. گره داستان به وسیله ناظم «موزه هنری» و بازجوئی او از «فرنگیس». . . باز میشود و ادامه می یابد.
نویسنده | بزرگ علوی |
نوع جلد | گالینگور |
تعداد صفحات | 269 |
تیراژ | 2000 |
نوبت چاپ | 36 |
قطع | پالتویی |
شابک | 9786003761834 |
قیمیت قدیم | 62500 |
قدیم | 53125 |
0.1 | |
0.085 | |
مترجم | |
صفحه | 269 |
سال چاپ | 1400 |
چاپ | 36 |
کد سیستمی | 15209 |
کدکتاب | 15209/036 |
کد اصلی | 220714 |
شماره ردیف | 17443 |
پشتجلد | 112000 |
«چشمهایش» – که گروهی آن را بهترین کار علوی میدانند – داستان بلندی است به شیوه روایت گوئی، بازیابی خاطره ها. گره داستان به وسیله ناظم «موزه هنری» و بازجوئی او از «فرنگیس». . . باز میشود و ادامه می یابد. اگرچه در داستان درباره «شهر خفقان گرفته تهران» و خودکامگی وحشتناک دوره بیست ساله، زیاد سخن می رود، جو عاشقانه و رومانتیک گونه شگرفی بر سراسر آن سایه افکنده است و به سخن دیگر ازدولایه درست شده. در لایه ای ماجرای عاشقانه استاد ماکان و فرنگیس جریان دارد و در لایه دیگر مبارزه روشنفکران برضد خودکامگی و ارتجاع، و برخلاف پندار گروهی از منتقدان، روند عاشقانه، روند مبارزه سیاسی را در سایه خود گرفته است. آدمهای داستان بیشتر روشنفکران هستند، برتر از همه «ماکان» است: نقاش و انسان بزرگ، کسی که تصویر «آقا رجب، نوکرش را بارها کشید» ولی «رجال» را به روی پرده نیاورد. کسی که در گرما گرم خودکامگی با دیو نادانی و استبداد پنجه نرم کرد، و در تبعیدگاه کلات جان سپرد. «عوام می گفتند که عشق زنی او را از پا در آورد. فهمیده ها معتقد بودند که عشق به زندگی اورا تا پای مرگ کشاند.» ماکان مرد رازداری است، چهرهای عبور دارد، کمتر شوخی می کند، با آشنایان و شاگردان و زنان رکوروراست سخن میگوید. دلیراست و بی پروا، و امتیازهای هنرش را به نیکی می شناسد. حتی هنگامی که شاه به مدرسه نقاشی می آید، خم و چم نمی شود و سیگارش را خاموش نمی کند. شاه میپرسد: کجا نقاشی یاد گرفته. می گویند در فرانسه و ایتالیا و او می فرماید: معلوم است که در فرانسه بوده والا آنقدر که بی ادبی نمی شد. وزیر دربار، «خیل تاش» میکوشد، استاد را با خودکامکی آشتی دهد ولی ماکان زیر بار نمیرود ، و عطای او را به لقایش میبخشد. ماکان تصویر خیل تاش را میکشد زیرا به نظر او خیل تاش چند سر و گردن از اربابش بزرگتر است. اما شاهکار او تصویرهائی است که از «آقار جب» و دیگر مردم ژرفا کشیده است، و این به معنای پیوند نقاش مبارز با توده هاست. عاشقانه ترین کار ماکان «پرده چشمهایش» است، که در بردارنده رازی است. و بازگشودن همین راز است که داستان «چشمهایش» را میسازد. همان گونه که «لبخند مونالیزا»ی داوینچی به رازهائی اشاره دارد، پرده چشمهایش نیز مردم را به حیرت می کشاند، و به جستجوی راز آن برمی انگیزاند.
- - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
- - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
- - لطفا فارسی بنویسید.
- - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
- - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد